فندق ما، پارساجونيفندق ما، پارساجوني، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

پارسا، فندق ما

روزمره گیها

بازم سلام. اومدم تا بازم برات بنویسم.پارسای 23 ماهه ی من برای خودت مردی شدی ولی از اون شیطوناش... وقتی بهت میگم بوس بده به مامان چهارتا بوس ابدار به چهار طرف صورتم میدی طوری که واقعا حالم جا میاد... سر سفره که میشینی غذا بخوری صد بار میگی "ابا"یعنی اب میخوام و اگر هم زود سیر بشی دیگه ما نمیتونیم غذا بخوریم چون که تو همین طور دور سفره میچرخی شیطنت میکنی مثلا سس رو برمیداری و میریزی تو لیوان اب یا پارچ اب رو بر میداری میریزی تو بشقابمون و یا نمک میریزی تو سفره و...خلاصه کم نمیاری واقعا... عاشق بازی دالی بازی هستی و همیشه بهمون میگی "داتی"این بازیتو با عمه طیبه بیشتر دوست داری... تمام مشکلاتت با ببیی(گوسفند و حیوانات اه...
31 خرداد 1391

با تاخیر؟... اما اومدیم.

  مابعد از شش ماه دوباره اومدیم... خیلی از خدمون ممنونیم که بعد از این تاخیر طولانی دوباره اودیم و همین طور خیلی خوشخالیم...                     ما مشکل اینترنت داشتیم که دیگه حل شد و قول میدیم دیگه بیخبر نریم. بعدا میام از پارسا جونی شیطونمون براتون میگم... ...
21 خرداد 1391
1